به مناسبت فرارسیدن هفتة شهرها و سواد اطلاعاتی و رسانه‌ای (Media Information Literacy) به همت کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ: دوفضایی‌شدن جهان، و انجمن ایرانی مطالعات جهان، سمینار سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی در روز دوشنبه ۷ آبان ۱۳۹۷ در تالار حنانة دانشکدة مطالعات جهان برگزار شد.

نخستین سخنران نشست دکتر سعیدرضا عاملی، رئیس دانشکدة مطالعات جهان، رئیس کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ: دوفضایی‌شدن جهان، و عضو شورای سیاستگذاری فضای مجازی، سخنرانی خود را با عنوان «سواد اینترنتی و شهروند هوشمند» ایراد کرد.

دومین سخنران دکتر حجت ایوبی، دانشیار دانشکدة مطالعات جهان و دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو، به «بایسته‌های سیاستگذاری برای زندگی هوشمند» پرداخت.

سومین سخنران نشست، دکتر محمدرضا سعیدآبادی، دانشیار دانشکدة مطالعات جهان و دبیرکل سابق کمیسیون ملی یونسکو «سواد رسانه‌ای و اینترنی در آینة ذهن انتقادی و روزنامه‌نگاری اخلاقی» را مطرح کرد.

سخنرانی دکتر شاهو صبار، استادیار دانشکدة مطالعات جهان و عضو کمیتة اجرایی کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ، در این باره بود که «منطق آموختنی است و کودکان ما آن را نمی‌آموزند.»

ادارة دو سخنرانی نخست را دکتر احسان شاه‌قاسمی، استادیار دانشکدة علوم اجتماعی و عضو کمیتة اجرایی کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ، و ادارة دو سخنرانی آخر را علیرضا صالحی‌نژاد، پژوهشگر مرکز پژوهشی سیاست‌های فضای مجازی و عضو کمیته اجرایی کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ بر عهده داشتند.

 

سواد اینترنتی و شهروند هوشمند

دکتر سعیدرضا عاملی، رئیس دانشکدة مطالعات جهان، رئیس کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ: دوفضایی‌شدن جهان، و عضو شورای سیاستگذاری فضای مجازی

مقدمه و طرح مسئله

نهادهای اجتماعی در سطح جهانی، منطقه‌ای، ملی و محلی به سمت دیجیتال‌شدن، الگوریتمی‌شدن و هوشمندشدن حرکت می‌کنند و بسیاری از رشته‌های تحصیلی، مهارت‌ها و مشاغل گذشته در حال از بین رفتن است و به‌جای آن دانش‌های جدید، مهارت‌های جدید و مشاغل جدید جایگزین می‌شود. این همه، محصول انتقال به جهان جدید و سواد جدیدی است که از آن تعبیر به «سواد اینترنتی» می‌شود.

مسئله اساسی این است که:

چرا گفتمان سواد اطلاعاتی و رسانه (mil) و در مفهوم عام‌تر سواد اینترنتی در پیوند با شهرها شکل گرفت؟ و

چه سواد مطلوبی متناسب با شهرهای هوشمند نیاز داریم و مشخصات آن چیست؟

سواد امری است که توانایی ایجاد می‌کند و توانایی آن به‌وجود آورندة توانایی‌های بعدی است. در گذشته به توانایی خواندن و نوشتن «سواد» اطلاق می‌شد. با حضور فناوری اطلاعات و ارتباطات موضوع سواد تغییر یافت و به توانایی استفادة بهینه از اطلاعات و ارتباطات در فضای دوم اطلاق شد. سوادر در این فضا مفهومی چند بعدی و دارای سطوح مختلف است که از سطح سواد عمومی تا سواد تخصصی تنوع و مراتب پیدا می‌کند.

در پاسخ به سؤال نخست باید گفت ما در شهر داده‌های بزرگ، هوشمند و الگوریتمی زندگی می‌کنیم و بدون سواد متناسب با این فضا نمی‌توانیم به زندگی خود ادامه دهیم و نمی‌توانیم شاغل شویم و اساساً فاقد ارتباطات مؤثر خواهیم بود.

در واقع، تمامی نهادهای اجتماعی، اعم از منطقه‌ای، ملی و بین‌المللی، همچنین شهر به‌منزلة واحد کشوری تحت تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات قرارگرفته و دانش جدید، توانایی جدید و مهارت‌های جدید برای زندگی‌کردن در شهرها ضرورت یافته است و در صورت عدم کسب آن بسیاری از مهارت‌های اجتماعی و مشاغل اجتماعی از فرد گرفته می‌شود و میرایی بسیاری از رشته‌ها و مشاغل پدید خواهد آمد.

ما در جهانی زندگی می‌کنیم که فضای دوم آن یعنی فضای مجازی بر بستر دیجتال و صفر و یک قرار دارد و جهانی است از تنوع قابلیت‌های جهان ریاضی. زندگی در چنین جهانی نیازمند سواد جدید است. طبق آخرین آمار وضعیت اینترنت، در جهان امروز کاربران اینترنت از مرز ۴ میلیارد نفر گذشته، تعداد رایانامه‌های ارسالی از آغاز ۲۰۱۸ تا امروز از مرز ۷۴ تریلیون فراتر رفته، تعداد جستجوی اطلاعات در گوگل از مرز ۱ تریلیون و ۸۰۰ میلیارد گذشته، و تعداد تماشای فیلم‌های یوتیوب از آغاز سال ۲۰۱۸ تا امروز به ۱ تریلیون و ۹۸۰ میلیارد فیلم رسیده است که نزدیک به جستجوی اطلاعات در گوگل است. همچنین، اقتصاد اینترنت از ۶ تریلیون دلار فراتر رفته و اقتصاد پنجم جهان است. با توجه به جمعیت ۴ میلیاردی جهان، باید گفت در جهانی با داده‌های بزرگ زندگی می‌کنیم. اطلاعات تولیدشده در سراسر جهان در سال ۲۰۰۵، ۱/۰ زتابایتس (۱۰ به توان ۱۸)، سال ۲۰۱۰، ۹/۲ زتابایتس، و در سال ۲۰۱۵، ۹/۱۲ زتابایتس بوده است. پیش‌بینی می‌شود این حجم در سال ۲۰۲۰ به ۱۶/۴۷ زتابایتس و در سال ۲۰۵۰ به ۳۶/۱۶۳ زتابایتس برسد. این داده‌ها باعث می‌شود رفتارها را به‌سهولت بتوان تشخیص داد و بر پایة نحوة رفتار فرد می‌توان برای او رفتار و پاسخ رفتار تعریف کرد. محیط دوم محیطی صد درصد الگوریتمی است و برای درک آن باید سواد افراد بازتعریف شود.

در جهانی زندگی می‌کنیم که توسعه و پیشرفت با توسعه و تنوع بهره‌گیری از داده‌ها پیوند خورده و تبدیل به نماد پیشرفتگی یا عقب‌افتادگی شده و دایرة خدمات دادة مبنا به‌صورت انفجاری افزایش پیدا کرده است. چالش ما ورود به فضای داده‌ایی است که بر آن اشراف نداریم.

امروز، به سمت توسعة سازمان‌های مجازی حرکت می‌کنیم و نیازمند شناخت عملکردهای آن و سواد سازمان‌های مجازی هستیم. در فرهنگ لغت تجارت (۲۰۱۷)، سازمان مجازی چنین تعریف شده است: «سازمانی که دارای نمود فیزیکی نیست، اما به‌صورت مجازی و الکترونیکی وجود دارد، توسط تعاریف قانونی شرکت‌ها محدود نمی‌شود و با شیوه‌های غیررسمی‌ همکار واحدهای مستقل قانونی عمل می‌کند.»

سواد مجازی، سطح بالاتر و پیچیده‌تری از سواد و ناظر بر فضای اول و فضای دوم و خلأ سواد بین این دو جهان است.

الگوی سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی یونسکو

در زیست‌بوم مفهومی الگوی سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی یونسکو اهم موارد سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی سواد پایه، تنوع فرهنگی، سواد خبری، سواد رسانه‌ای، سواد کتابخانه‌ای، سواد اطلاعات، سواد فاوا/ امنیت اینترنت، و سواد دیجیتال برشمرده شده است. ابعاد و مؤلفه‌های الگوی سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی یونسکو شامل سه بعد اصلی است:

بعد تقاضا، جستجو، دسترسی و بازیابی اطلاعات و محتوای رسانه‌ای، شامل نیاز به اطلاعات، جستجوی اطلاعات، دسترسی به اطلاعات، و بازیابی و نگهداری اطلاعات

بعد درک، برآورد و ارزیابی اطلاعات و محتوای رسانه‌ای، شامل درک اطلاعات، بررسی اطلاعات، ارزیابی اطلاعات، و سازماندهی اطلاعات

بعد خلق، کاربرد و نظارت اطلاعات و محتوای رسانه‌ای، شامل خلق دانش و بیان خلاق، ارتباط مبتنی بر اطلاعات، مشارکت اجتماعی، نظارت بر تأثیر اطلاعات

در الگوی سواد وبی، پیوندی با مهارت‌های حیاتی قرن ۲۱ برقرار شده است. از این‌رو، مهارت‌‌های سواد وبی در قرن ۲۱ عبارت است از مهارت‌های حل مسئله، مهارت‌های تشریک مساعی، و مهارت‌های خلاقیت، و مهارت‌های ارتباطات. از آنجا که حلقة سواد ما در محیط مجازی کامل نیست با آشفتگی مواجهیم. متوسط نمرة ما در این عرصه از ۱۰۰، ۱۲ است. از آنجا که به‌صورت خودراهبر در این فضا حرکت می‌کنیم و نظام آموزشی مدیریتی برای آن نداریم، به فضاهایی وارد می‌شویم که نه متناسب با سن و نه متناسب با شناخت معرفتی ماست.

بنیاد موزیلا در الگوی نقشة سواد وبی سه عنصر اصلی را معرفی می‌کند که در آن مهارت‌های حل مسئله، تشریک مساعی، و مهارت‌های خلاقیت و ارتباطات مهم است:

نوشتن، شامل طراحی، کدنویسی، ساخت، بازبینی، و بازترکیب

مشارکت، شامل، اشتراک‌گذاری، کنش آزاد، محافظت، و اتصال

خوانش، شامل، ارزیابی، ترکیب، مرور، و جستجو.

پیوند سواد مجازی با شهروند و شهر هوشمند

ارتباطات سه دوره را پشت سر گذاشته است: الف) ارتباط حضوری، ب) ارتباط حاضر با غایب که خود به دو دستة غیرهم‌زمان (تا صنعت پست و چاپ) و هم‌زمان (از مورس تا به امروز) تقسیم می‌شود، و ج) ارتباط غایب با غایب که سطح سوم ارتباطات است و از به «ارتباطات هوشمند» می‌توان تعبیر کرد. این ارتباطات در سامانه‌ها و توسط الگوریتم‌های هوشمند تحقق می‌یابد و انسان‌ها در آن حضور فردی ندارند بلکه توسط «نمایندگی‌های هوشمند در قالب ربات‌ها» کارگزاری می‌شود. شهر به سمت هوشمندسازی پیش می‌رود و در بسیاری از امور تکراری و مالی سامانه‌ها دخالت دارند و در بخشی نیز ما به سراغ سامانه‌ها می‌رویم. در مدل دیج کامپ، چارچوب شایستگی دیجیتالی برای شهروندان حل مسئله، امنیت و ایمنی، خلق محتوای دیجیتال، ارتباطات و تشریک مساعی، و سواد اطلاعاتی و داده‌ها تعریف شده است.

انقلاب فناورانه مفهوم کار را تغییر داد؛ بدین معنا که کارها مکانیزه می‌شود و در محیط دوفضایی تحقق می‌یابد. ظرفیت فیزیکی کار و ظرفیت فکری به کمک ماشین‌ها افزایش یافته است. در سطح جهان، مفهوم «ساختار ادارة مسطح» توجه زیادی را به خود جلب کرده و «هولوکراسی» سیستمی از سازماندهی خودمدیریتی مطرح شده که قدرت تصمیم‌گیری را از افراد به سمت گروه یا چرخه انتقال و توسعه داده است. حضور شهروندان هوشمند در شهرهای هوشمند از مسیر سواد اطلاعاتی و رسانه‌ای می‌گذرد. نظام ارتباطی هم‌عرض و نه سلسله‌مراتبی است و نظام اداری و سازمانی موجود را بر هم می‌زند. بر این مبنا، نظام‌های حکمرانی از مدیریت‌های سلسله‌مراتبی به مدیریت‌های هولوکراسی و موژولار منتقل می‌شود. نظام وزارتخانه‌ای دیگر پاسخگوی نظام مدیریت دوفضایی نیست.

طیف مهارت‌ها در شهرهای هوشمند عبارت است از مهارت‌های پایه (توانایی کارکردن با اعداد و داشتن سواد پایه)، مهارت‌های کسب‌وکار و مهارت‌های بین فردی، مهارت‌های دیجیتالی و تکنیکی، مهارت‌های اطلاعاتی، و مهارت‌های کارآفرینی.

الگوی مطلوب سواد مجازی

مشخصه‌های مطلوب سواد مجازی، سواد ناظر بر نیازهای و اقتضائات جهان جدید اول و جهان مجازی و نیازهای برخواسته از تعامل این دو فضا یعنی سواد دوفضایی است. دو رویکرد به سواد مجازی وجود دارد؛ یکی گره‌زدن سواد به شناخت چالش‌ها و پلیدی‌های فضای مجازی (نگاه آسیب‌گرا)، و دوم، گره‌زدن سواد به تقویت شغل و مهارت و در عین حال زندگی در محیط سالم و ایمن فضای مجازی که در دل خود نگاه آسیب‌گرا را نیز دارد. هر دو نگاه ضروری است. بدون نگاه اول، رشد کاریکاتوری و عدم تناسب پدیدار می‌شود که اجزا تناسب لازم را ندارند.

سواد مجازی سوادی سه قلمرویی است، شامل سود عمومی، سواد اختصاصی و سواد تخصصی که نیازمند تبیین دقیق و جدی است و در کتاب اینترنت و سواد مجازی به آن پرداخته شده است.

 

بایسته‌های سیاستگذاری برای زندگی هوشمند

دکتر حجت ایوبی، دانشیار دانشکدة مطالعات جهان و دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو

کاملا با دکتر عاملی موافقم که شهر تهران باید دارای دو شهردار باشد، یکی شهردار شهر فیزیکی و دیگری شهردار شهر مجازی. شهر حوزه‌ای از جغرافیاست که افرادی با هم در دروابط پیوسته و متقابل‌اند و زندگی آن‌ها با تأسیس نهادهای عمومی سامان یافته است. در هر شهر به شهروندان خدماتی برای زندگی بهتر عرضه می‌شود. در صورتی که بخش مهمی از این خدمات به صورت الکترونیکی و یا هوشمند عرضه شود آن شهر را هوشمند می‌نامند. حرکت پرشتاب جهانی به سوی هوشمندسازی آغاز شده است. سرعت تحولات بسیار بالاست. هوشمندسازی بر همة جوانب زندگی اثر خواهد گذاشت. من دراینجا دربارة چشم‌اندازی از روابط جدید بین دولت و مردم و تحولات عرصة سیاستگذاری و دولت سخن خواهم گفت.

در شهر هوشمند هفت عرصة حداقلی برای عرضة خدمات هوشمند تعریف شده است: حمل‌ونقل، سلامت و بهداشت، آموزش، امنیت، اماکن و ساختمان‌های هوشمند، مدیریت اداری هوشمند، و زباله و تفکیک زباله.

پیش‌بینی می‌شود که تا سال ۲۰۵۰ دوسوم جمعیت جهان شهرنشین ‌شوند. طبق آمار، ۱۰۰۰ شهر هوشمند در جهان وجود دارد که ۵۰۰ عدد آن در کشور چین است. پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۲۰ تا ۱۶۰۰ میلیون دلار برای هوشمندسازی شهرها سرمایه‌گذاری ‌شود. این تحولات با سرعت زیادی در حال وقوع است و اگر کشوری از آن عقب بماند، جبران عقب‌ماندگی ناممکن خواهد بود. امروزه، میزان هوشمندی شهرها و کشورها ملاک پیشرفت و سرمایة آن‌هاست. امروز شکاف بین شمال و جنوب دیگر بر مبنای سرمایة اقتصادی تنها نیست.  بر پایة میزان دسترسی به اطلاعات در مناطق شهری شکل می‌گیرد. نوکمونیست‌های مدرن امروز بر این باورند که مالکیت عمومی اموال منقول و غیرمنقول دیگر ملاک اندیشه‌های کمونیستی نیست. کمونیسم یعنی دسترسی آزاد همه به اطلاعات، زیرا ثروت و سرمایة این دوران اطلاعات است. شکاف اقتصادی در کشورها جبران‌پذیر است اما شکاف اطلاعاتی اگر تحقق یابد، پرکردنی نیست.

شهر هوشمند دست‌کم بر روی سه پایه استوار است: دولت، شرکت‌های الکترونیکی، و شهروندان.

تأثیر هوشمندسازی بر دولت‌ها

در زندگی هوشمند و شهر هوشمند، شرکت‌های هوشمند بسیار قدرت‌مند می‌شود و دولت‌ها خواسته یا ناخواسته حوزه‌های اقتدار خود را واگذار می‌کنند و ضعیف می‌شوند. در مباحث دولت‌سازی گفته می‌شود که دولت‌سازی با گفتمان امنیت آغاز شده است. به تعبیر مارکس وبر، دولت تنها نهادی است که به‌طور مشروع از زور و خشونت فیزیکی می‌تواند استفاده کند. این اقتدار و این انحصار در جهان هوشمند در حال شکسته‌شدن است، چرا که بخش عمده‌ای از وظایف دولت در ایجاد نظم و امنیت به‌صورت خودکار و بدون حضور مأموران دولتی انجام خواهد شد. نمادهای اقتدار دولت کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر می‌شود و بخشی از این انحصار از دست دولت خارج خواهد شد.

مسئلة مهم دوم در مورد حکومت‌ها، کاهش اقتدار نمادین دولت‌هاست. بوردیو بر این باور است که دولت‌ها اقتدار دیگری هم دارند و آن انحصار اقتدار نمادین است که بوردیو تعبیر خشونت نمادین را از آن می‌کند. در اصل دولت‌ها می‌توانند با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارند- نظیر نظام آموزشی، رادیو و تلویزیون- روابط سلطه را مبنی بر اینکه دولت‌ها باید حکومت کنند و بقیه باید از آن‌ها اطاعت کنند، آرام‌آرام درونی افراد ‌کنند و افراد می‌پذیرند که باید مطیع دولت‌ها باشند. وبر آن را مشروعیت و بوردیو خشونت نمادین می‌خواند. با هوشمندسازی، دولت این اقتدار را نیز از دست می‌دهد. رسانه‌های رقیب دولت بی‌شمارند و دیگر رسانه‌های فرهنگی و تبلیغی و آموزشی تنها در اختیار دولت نیست. رسانه‌های رقیب می‌توانند این انحصار را به چالش بکشند و برای دولت‌ها مشکل جدی اطاعت‌سازی درست کنند. پشتوانة سرمایة نمادین باور و اعتقاد و معنایی است که بازیگران به نمادها می‌دهند. این نمادسازی دیگر تنها در اختیار دولت نیست.

تأثیر هوشمندسازی بر شرکت‌ها و چالش حاکمیتی برای دولت‌ها

قدرت‌یافتن شرکت‌های الکترونیکی و اینترنتی هم نقطة مثبت است و هم برای دولت‌ها زنگ خطر. دولت‌ها ارتباطی با منافع ملی دارند و شرکت‌ها در جهت منافع خود پیش می‌روند. موازنة میان دولتی که خود را حافظ منافع ملی می‌داند و شرکت‌های خصوصی‌ای که چنین رویکردی ندارند از چالش‌هایی است که مباحث بسیاری را دربارة شهر هوشمند میان اندیشمندان سیاسی پیش‌کشیده است.

حاکمیت به این معناست که اوامر دولت‌ها در مرزهای خود حاکم بوده و هست و هیچ عاملی نمی‌تواند این حاکمیت را مخدوش کند. اما با شهرهای هوشمند دیگر این‌گونه نیست. با سازمان‌‌های فرامرزی و سازمان ملل این بحث پیش آمد که این سازمان‌ها حاکمیت ملی را مخدوش می‌کنند، چون فراملی هستند. در کنار این سازمان‌ها شبکه‌های اجتماعی می‌توانند حاکمیت یک کشور را در درون خود محدود کنند. مفهوم قدرت در نظام هوشمند کاملاً عوض شده است و در حال توزیع میان مردم است. پیش‌تر شهروند می‌توانست از طریق نهادهای مدنی، احزاب و گروه‌ها و با فرایندی بسیار سخت نظرات خود را اعمال کند، اما اکنون هر شهروندی می‌تواند اعمال قدرت کند.

این اتفاقات مثبت نیز است؛ مانع از خودکامگی و استبداد حکومت‌ها می‌شود؛ شفافیت در دسترسی به اطلاعات پدید می آورد و  مردم را مطالبه‌گر می‌سازد؛ مقابله با فساد و بروکراسی اداری را تسهیل می‌کند.

تأثیر هوشمندسازی بر شهروندان

در عرصة شهروندی، شهروند فردی است که در برابر دولت هم حقوقی دارد و هم وظایفی. در شهرهای هوشمند غالب شهروندان کاربر صرف‌اند و احساس می‌کنند که فناوری بر آن‌ها حاکم شده است و احساس انفعال می‌کنند. مسئلة دوم نابرابری شهروندان است که به‌دلیل ناتوانی شهروندان در استفاده از امکانات هوشمند پدید می‌آید و احساس بیسوادی در آن شکل می‌گیرد. این بیسوادی سلطة جدیدی را شکل می‌دهد میان کسانی که این مهارت‌ها را دارند و کسانی که ندارند.

احزاب سیاسی و نهادهای مردم‌نهاد، با هوشمندسازی نقش خود را به‌عنوان واسطة میان دولت و مردم از دست می‌دهند و در کارکرد خود باید تغییرات جدی اعمال کنند.

جمع‌بندی

جریان هوشمندسازی با قدرت پیش خواهد رفت و رفتار سیاسی نهادهای مدنی و دولت را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد. مفهوم احزاب، حکومت و حاکمیت در جهان هوشمند مانند جهان گذشته نخواهد بود. این تحولات حتماً مثبت و به نفع مردم‌سالاری و شفایت و دموکراسی خواهد بود، ضمن اینکه همانگونه که در کتاب بیست تغییر بزرگ تا سال ۲۰۵۰ آمده جهان هوشمند جهان قابل‌زیست‌تری خواهد بود و بسیاری ازنگرانی‌های امروز ما را کاهش خواهد داد و جهان بهتری خواهد ساخت، به‌خصوص در کاهش آلودگی، تقریب جنگل‌ها، تأمین انرژی، و تغییرات ژنتیکی.

 

 

سواد رسانه‌ای و اینترنی در آینة ذهن انتقادی و روزنامه‌نگاری اخلاقی

دکتر محمدرضا سعیدآبادی، دانشیار دانشکدة مطالعات جهان و دبیرکل سابق کمیسیون ملی یونسکو

مقدمه

مدرسه‌ای در پنسیلوانیای آمریکا، اهداف مدرسة خود را چنین عنوان کرده است: «در این کالج با طرح سؤال‌های دقیق و درست و مواجهة دانش‌آموزان با دیدگاه‌های چند گانه و متنوع و تشویق و ترغیب آنان به داشتن ذهن انتقادی، دانش‌آموزان با بلوغ بیشتر به پیچیدگی‌های جهان پاسخ داده و درست را از نادرست بهتر تشخیص می‌دهند.»

در سال ۱۹۹۹ فقط در ۷ ایالت آمریکا سواد رسانه‌ای در برنامه‌های درسی دانش‌آموزان قرار داشت، اما در سال ۲۰۰۲ به ۵۰ ایالت رسید.

تفکر انتقادی عبارت است از «فرایند منظم ذهنی/ فکری فعال همراه با مهارت و مفهوم‌سازی/ کاربردی‌کردن/ تجزیه‌وتحلیل کردن/ سنتزکردن/ و سنجش اطلاعات به‌دست آمده یا تولید شده از طریق مشاهده/ تجربه/ تعقل و یا ارتباطات به‌منزلة راهنمایی برای دستیابی فرد به یقین و عمل.»

سواد رسانه‌ای نیز «توانایی فرد در استفاده از مهارت و فنون تفکر انتقادی در جهت تشخیص درست و نادرست محتوای اطلاعات و منبع اطلاعات یا رسانه» تعریف شده است.

در رساله‌ای دکتری با عنوان «Media literacy and critical thinking: is there a connection?» با روشی کمّی هم‌بستگی معناداری بین سواد رسانه‌ای و تفکر انتقادی به اثبات رسیده است.

در سال ۱۹۹۲ متوسط حجم تبادل اطلاعات روزانه در اینترنت ۱۰۰ گیگابایت، در سال ۱۹۹۷ همان حجم در یک ساعت، و در سال ۲۰۰۲ همان حجم در یک ثانیه بوده است. در ۲۰۱۶ این رقم به ۲۶۶۰۰ گیگابایت در هر ثانیه رسید و پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۲۱ به ۱۰۵۸۰۰ گیگابایت در هر ثانیه برسد.

در سال ۲۰۱۸، متوسط استفادة روزانة هر فرد از اخبار تلویزیون تقریباً برابر با استفادة هر فرد از اخبار اینترنت بوده است:

در سال ۲۰۰۹ از طریق تلویزیون ۱۸۸ دقیقه و از طریق اینترنت ۴۸ دقیقه

در سال ۲۰۱۵ از طریق تلویزیون ۱۷۵ دقیقه و از طریق اینترنت ۱۲۸ دقیقه

در سال ۲۰۱۸ از طریق تلویزیون ۱۶۴ دقیقه و از طریق اینترنت ۱۵۸ دقیقه.

تأثیرات حجم انبوه تبادل اطلاعات

تأثیرات حجم انبوه تبادل اطلاعات به‌طور خلاصه به شرح زیر است:

فراوانی و انبوه اطلاعات منجر به فقر توجه شده است.

به هر طریق ممکن، رقابت برای جلب توجه مخاطب و مصرف‌کننده مهم‌ترین و بارزترین موضوع زیست‌بوم اینترنتی است.

هوش مصنوعی (artificial intelligence) به کار گرفته می‌شود.

در زنجیرة عرضة اطلاعات بهینه‌سازی (optimization of supply chains) پدیدار می‌شود.

پیش بینی استخراج محور از وقایع آینده (extrapolation-based predivtion of future events) به کار گرفته می‌شود.

پیش بینی هم‌بستگی محوراز وقایع آینده (correlation-based prediction of future events) به کار گرفته می شود.

کیفیت و درستی اطلاعات و اخبار بدون مسئولیت‌پذیری و کنترل سردبیری دچار مشکل می‌شود.

اعتماد عمومی به اطلاعات و اخبار از بین می‌رود.

حباب‌های محتوایی یا وضعیت انزوای ذهنی (content bubbles/ intellectual isolation) پدیدار می‌شود.

اطلاعات اشتباه غیرعمدی (unintentional fakes/ misinformation) به‌راحتی انتشار می‌یابد.

اطلاعات اشتباه عمدی برای دستکاری افکار عمومی (intentional fakes/ disinformation) انتشار می‌یابد.

تاریخ همواره شاهد اطلاعات نادرست بوده است. دلایل نگرانی امروز جامعة بشری از این دو مقوله که منجر به اهمیت سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی است به قرار زیر است:

تولید و توزیع اطلاعات غلط (misinformation and disinformation) ارزان‌تر و سریع‌تر از گذشته است. تحقیقی در سال ۲۰۱۸ نشان داد که در ۱۲ سال بررسی اطلاعات توییتر، ۱۲۶۰۰۰ اطلاعات و اخبار اشتباه ۵/۴ میلیون بار توسط ۳ میلیون نفر نشر و بازنشر شده است. احتمال بازنشر اخبار نادرست ۷۰ برابر بیشتر است و این اخبار غلط بیشتر در حوزة اخبار سیاسی است.

هم‌بستگی میان پوشش و وسعت اخبار و کنترل کیفیت وجود ندارد. در عصر قبل از اینترنت فقط رسانه‌های بزرگ با امکانات وسیع امکان پوشش جهانی داشتند، اما در عصر اینترنت نشر اطلاعات با هر وضعیتی با پوشش وسیع امکان‌پذیر است.

لینک بین محتوای اخبار و ابزارهای ارتباطی وجود ندارد. واسطه‌های اینترنتی بدون هیچ‌گونه مسولیتی برای آنچه انتقال می‌دهند فقط به‌دنبال ترافیک بیشتر و پول بیشترند.

به‌جای در معرض اطلاعات متنوع قرار گرفتن، فقط اطلاعات متکثرو انبوه وجود دارد. پنجاه درصد استفاده‌کنندگان بر اولین گزینة نتایج جستجو کلیک می‌کنند، در حالی که فقط ۷/۰ درصد از مصرف‌کنندگان بر هفتمین گزینه کلیک می‌کنند.

راه‌های پیش‌رو

راه‌های پیش‌رو و چگونگی برقراری تعادل میان آزادی بیان و حق دریافت اطلاعات درست به قرار زیر پیشنهاد می‌شود:

ارتقای رفتار مسئولانه یا روزنامه‌نگاری اخلاقی برای تولید و انتقال اطلاعات به مخاطبان و استفاده‌کنندگان (Ethical journalism)

اجرای سیاست رسانه‌ای فعالانه با هدف ارتقای تکثر رسانه‌ای و در معرض قراردادن مخاطبان با محتواها و اطلاعات متنوع (Pluralism and exposure)

توانمندسازی استفاده‌کنندگان از رسانه‌ها و اطلاعات به تشخیص صحیح از طریق آموزش‌های سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی و تفکر انتقادی (MIL and Critical mind)

تجربة برنامه‌های سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی در ۲۸ کشوراتحادیة اروپا نشان داد:

یک‌سوم برنامه‌ها (۳۰۵ برنامه) از ۹۳۹ برنامه متعلق به جامعة مدنی است.

۱۷۵ برنامه مربوط به سازمان‌ها و نهادهای عمومی است.

۱۶۱ برنامه متعلق به دانشگاه‌هاست.

بیشترین تأکید برنامه‌های سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی بر تفکر و مهارت‌های انتقادی است

برنامه‌هایی با محوریت گفتگوی بین فرهنگی برای تشخیص رادیکالیزم و بیان تنفرآمیز به‌ندرت دیده می‌شود.

 

 

منطق آموختنی است و کودکان ما آن را نمی‌آموزند

دکتر شاهو صبار، استادیار دانشکدة مطالعات جهان و عضو کمیتة اجرایی کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ

طی تحقیقی که دربارة علم و مطالب صحیح و ناصحیح در شبکه‌های اجتماعی روی دانشجویان دانشگاه انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که تفکر انتقادی دانشجویان از اطلاعات دریافتی از شبکه‌های اجتماعی (تلگرام) به‌طور باورنکردنی‌ای پایین است. نگران‌کننده‌ترین فضای نشر اطلاعات غلط فضاهای مجازی است. در تفکر انتقادی باید در نظر داشت که احتمال غلط بودن اطلاعات داده شده وجود دارد و هر چه بیشتر به اشتراک گذاشته شود این احتمال افزایش می‌یابد. این در حالی است که نگاه ما بر پایة اعتماد بر اطلاعات موجود در این فضاست، حال آنکه این محیط مملو از اطلاعات غلط و صرفاً برای جلب توجه مخاطب است.

تحقیق دربارة knowledge elution نیز نشان داد درصد بسیار بالایی از افراد دچار توهم دانش‌اند.

مفهوم علم نیز در حال تغییر است. علم به‌معنای بلدبودن مطالب بود؛ یعنی، هر چه اطلاعات شما بیشتر باشد، علم بیشتری دارید. اما، امروز نیازی به محفوظات ذهنی نیست و هوش مصنوعی در حال پرکردن بسیاری از فعالیت‌های ماست.

دانش در اصل منطق و استدلال و توانایی استدلال‌کردن و تحلیل‌کردن است. در شبکه‌های اجتماعی می‌توان هم دانش یادگرفت و هم استدلال. صرفاً با داده مواجه نیستیم، بلکه با استدلال همراه‌ایم. کودک در این محیط‌ها استدلال را می‌بینند و توانایی استدلال را می‌آموزد. استدلال امری آموختنی است. کودکانی در معرض بدرفتاری قرار دارند، توانایی استدلال و بیان منطقی را از دست می‌دهند.

در شبکه‌های اجتماعی بزرگ‌ترین دغدغه درستی و نادرستی اطلاعات نیست، بلکه باید این باشد که چگونه نحوة استدلال کردن را بیاموزیم. اطلاعات غلط را می‌توان با اطلاعات درست جبران کرد، اما اگر قدرت استدلال در فرد شکل نگیرد، بحران بسیار جدی‌تر خواهد شد.

اگر بخواهیم از منظر به دانش و علم در فضای مجازی کنیم، ساختن این بستر فکری لوازمی نیاز دارد: باید با حوزة کار علمی آشنا بود تا بتوان قدرت استدلال صحیح یافت. قواعد استدلال منطقی را باید آموخت. سهولت در به‌خطا افتادن را باید درک کرد. و مغالطه‌ها و بایسته‌ها را باید شناخت.

در این فضا افراد رشد می‌کنند، منطق و استدلال و دانش فرامی‌گیرند، و ممکن است این آموزش تحقق نیابد. سؤال این است که چگونه به تحقق آن در این محیط‌ها کمک کنیم.

 

 

پرسش و پاسخ سمینار سواد رسانه ای و اطلاعاتی

در خصوص سیاست‌های آموزش و پرورش برای کسب مهارت و سواد رسانه‌ای در کودکان و نوجوانان چه اقداماتی انجام شده است؟

دکتر سعیدآبادی: برنامه‌های درسی‌ای در مقاطع متوسطه در مدارس برگزار می‌شود. البته، در نظام آموزشی لازم است بسترهای آموزش انتقادی ایجاد شود. تربیت دانش‌آموزان خلاق، بافکر و باجرأت در طرح پرسش، و دارای قابلیت مواجهه با دیدگاه‌های مختلف، نظام آموزشی خاص خود را می‌طلبد.

دکتر عاملی: در چند مقطع دورة دبیرستان آموزش و پرورش سری کتاب‌هایی تحت عنوان سواد رسانه‌ای تألیف شده است. یکی از دانشجویان دکتری من، خانم دکتر خسروی، موضوع رسالة خود را بررسی محتوای این کتاب‌ها انتخاب کرده بود. از میان ۱۰۵۰ کتاب آموزش و پرورش در مقاطع مختلف، ۵ جلد کتاب به حوزة سواد رسانه‌ای اختصاص دارد. متأسفانه، این کتاب‌ها نگاه آسیب‌گرا دارد تا نگاه آموزش و مهارت و قدرت تحلیل ولی در همین سطح هم بسیار مغتنم است و می‌تواند مجلد تکمیلی پیدا کند.

چهار سال پیش «اولین کنفرانس سواد رسانه‌ای» در ایران برگزار شد. عنوان «اولین» همیشه نشان‌دهندة پیشرفت نیست. در بسیاری مواقع نشان‌دهندة عقب‌ماندگی است. مفهوم سواد رسانه‌ای در دنیا تقریباً بعد از اختراع تلویزیون در ۱۹۵۰ پدید آمد. یونسکو نیز نقشی جدی در توسعة بحث‌های سواد رسانه‌ای داشته است. شاید بهترین مکان برای سیاستگذاری در این امر شورای عالی فضای مجازی باشد که متولی قانون‌گذاری و سیاستگذاری در این حوزه است. متأسفانه، این مباحث هنوز جای خود را باز نکرده است و در کمیته‌های کمیسیون فرعی شورای عالی فضای مجازی طرحی تدوین شده است برای توسعة سواد رسانه‌ای که در آن صدا و سیما، آموزش و پرورش، آموزش عالی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نقش روشنی دارند.

در سواد تخصصی که رشته‌های مختلف چگونه تحت تأثیر سواد مجازی قرارگیرند، برای مثال در حوزة پزشکی، حدود ۲۴ تله (Tel) وارد شده است و از ما دعوت می‌شود که در دانشگاه‌های علوم پزشکی دربارة پزشکی راه دور سخنرانی کنیم که رویکرد نادرستی است. تله یعنی از راه دور و یک نوع نگاه ابزاری به این دانش می‌دهد. رشته‌های مختلف تحت تأثیر شرایط موجود ناگزیر باید خود را بازسازی کنند. سیاستگذاری در آن نقش دارد، ولی همة آن، امور دستوری نیست. در خود رشته‌ها و مشاغل نیز باید بازسازی تحقق یابد. در start upهای به‌وجود آمده توسعة سواد تخصصی مرتبط با ICT امروز در حال شکل‌گیری است.

نگاه محدودگرا در بدنة اجرایی و عدم تعادل میان نگاه امنیتی و مسائل امنیتی به این فضا ما را از حصول به نتیجة مطلوب دور می‌سازد. راهکار پیشنهادی چیست؟

دکتر عاملی: سه راه‌حل برای فضای مجازی وجود دارد. این سه راه‌حل حاصل ۱۵ سال کار در این حوزه است. یکی که از همه مهم‌تر است رویکرد توسعه‌ای و اثبات‌گراست. از قابلیت‌های این فضا در جهت رشد باید استفاده کرد. همچنین، جلوی فساد شایع در سیستم را گرفت. ۶۷ درصد افراد اظهار داشته‌اند که تجربة فساد در نظام اداری داشته‌اند. این فساد با استفاده از سیستم از میان برداشته خواهد شد. عقلانیت سیستمی باید جلوی فساد را بگیرد که در این باره دکتر ایوبی سخن گفتند.

مقام معظم رهبری طی حکم انتساب دورة دوم اعضای شورای عالی فضای مجازی، ده بند را توصیه کردند که نه بند آن توسعه‌ای ‌است. یک بند دیگر نیز به آسیب‌ها معطوف شده است. در یکی از این ده بند، خواسته‌اند که قدرت سایبری ایران باید در حد قدرت‌های جهانی باشد. دولت هلند در سال ۲۰۰۳، ۵۵ درصد سرمایه‌گذاری ملی خود را به فضای سایبری اختصاص داده است، در حالی که ما ۱ درصد هم اختصاص نداده‌ایم. نظام بودجه‌ریزی باید به سمتی رود که بیشترین سرمایه‌گذاری‌ها در حوزة ICT باشد تا اتفاقات بزرگی محقق شود.

کار دوم، کار قانونگذاری است. دکتر صبار و دکتر سعیدآبادی در این باره سخن گفتند که چگونه اخبار غلط جاذبه‌های دارد که مانند گلولة برفی جریان ایجاد می‌کند. لذا، این محیط قانون خود را می‌طلبد. در سال ۱۳۸۹ در کتاب رویکرد دوفضایی به آسیب‌ها، جرایم و قوانین و سیاست‌های فضای مجازی، قوانین کشورهای مختلف را بررسی کردیم. آمریکا بیشترین قوانین را داشته است. اخیراً، دولت آلمان برای نشر اخبار نادرست در این فضا جریمة ۱۰ هزار یورویی و تا ۱۰ سال زندان تعیین کرده است. بنیان نظام کیفری بر سه رکن استوار است که یک رکن آن قانون است.

کار سوم، در حوزة سواد اینترنتی است. افراد را نمی‌توان مجبور کرد. محدودیت‌ها موجب می‌شود افراد بیشتر به فیلترشکن‌ها روی آورند. به نقل از آیت‌الله امینی که سن‌وسالی از ایشان گذشته و اخیراً در سخنرانی‌ای در قم فرمودند با وجود فیلترشکن‌ها فیلترکردن معنایی ندارد. شورای عالی فضای مجازی فضای شورای فیلترینگ نیست. این تصمیم‌ها در ذیل شورای فیلترینگ گرفته می‌شود که ذیل قوة قضاییه است و البته با حضور بعضی از مسئولان و وزرای بخش اجرایی کشور. سخن من این نیست که ما نباید فیلتر کنیم. حتما نباید داده‌های مخرب در معرض شهروندان و مردم شریف قرارگیرد، ولی عرض من این نیست که این امر راه‌حل کارآمدی نیست.

بهتر نیست به‌جای سواد رسانه‌ای فرهنگ رسانه‌ای را نهادینه کنیم؟

دکتر صبار: سواد رسانه‌ای بخش مهمی از فرهنگ رسانه‌ای است ولی همة آن نیست. هر کاربری در قبال آنچه منتشر می‌کند مسئول است. بحث روابط نیز اهمیت دارد و لایه‌ای را به زندگی ما افزوده است. امنیت سایبری و مالی نیز ابعاد گسترده‌ای یافته که آموزش آن مهم است. فرهنگ و سواد رسانه‌ای و بخش مالی بخش امنیتی سایبری است که همگی در قالب فرهنگ سایبری جای می‌گیرد.

دکتر عاملی: بوردیو بحث سرمایة فرهنگی را مطرح می‌کند و ما در ارتباطات از هوش فرهنگی صحبت می‌کنیم. هوش فرهنگی وجه نقد فرهنگ است و با آن می‌توان خرید فرهنگی کرد. فرد دارای هوش فرهنگی در ارتباطات با اقوام و گروه‌های مختلف دارای توانایی است. فرهنگ اثر دارد، ولی مسیر ایجاد فرهنگ قوانین و مقررات، پلت‌فرم‌ها و اپلیکیشن‌هاست. در عین حال الگوریتم‌های این محیط خود فرهنگ ایجاد می‌کند که در قالب قوانین باید دنبال شود.

در منطق ارسطویی دانش منطبق بر واقع است. جایگاه منطق ارسطویی در این محیط چیست؟

نگاه ارسطویی در تطبیق با واقع و سواد اینترنتی رسانه‌ای از سواد اطلاعاتی شروع می‌شود و به سواد مهارتی و سواد تحلیلی می‌رسد. سواد تحلیلی یعنی سواد تشخیص انطباق با واقع و عدم‌انطباق با واقع. در نهایت، سواد هم در مسیری تکاملی به منطق ارسطویی می‌رسد. واقعیت هم حقیقت دارد و برای درک آن باید انطباق را اثبات و تأمین کرد.

شرایط این محیط با رویکرد معنوی و قرب‌الهی چگونه ارتباط می‌یابد؟

دکتر عاملی: توسعة ارتباطات موجب افزایش عقلانیت است. نگاه به آینده مثبت است. به فرمودة قرآن کریم: «وارثان زمین صالحان خواهند بود و عدالت گسترده می‌شود.» وجه مشترک همة بت‌پرستان و کفار عصبیت است. جهان جدید ما را به‌سوی عقل و تدبیر می‌برد. در روایات آمده که مردم دوران حضرت مهدی، از مردم دوران پیامبر آگاه‌ترند و گوش شنواتری نسبت به حق دارند. این فضا فضای توسعة عقلانیت است و عصبیت‌ها را کاهش می‌دهد. در دوران گذار ممکن است آشفتگی‌هایی را شاهد باشیم، ولی مسیر به سمت عقل‌گرایی در جریان است.