بهمناسبت هشتمین سال هفتة جهانی سواد رسانهای و اطلاعاتی، بههمت کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ: دوفضاییشدن جهان، سمینار سواد رسانهای و اطلاعاتی در دانشکدة مطالعات جهان دانشگاه تهران در روز سهشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۸ در تالار حنانه برگزار شد.
سخنرانان این سمینار عبارت بودند از: دکتر سعیدرضا عاملی، رئیس دانشکدة مطالعات جهان، رئیس مرکز پژوهشی سیاستهای فضای مجازی، رئیس کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ، و دبیر شورای انقلاب فرهنگی، دکتر یونس شکرخواه، مدیرگروه مطالعات اروپای دانشکدة مطالعات جهان و مشاور عالی و مدیرگروه ارتباطات و رسانة کمیسیون ملی یونسکو، دکتر احسان شاهقاسمی، استادیار گروه ارتباطات دانشکدة علوم اجتماعی دانشگاه تهران و عضو کمیتة اجرایی کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ، علیرضا صالحینژاد، پژوهشگر مرکز پژوهشی سیاستهای فضای مجازی و عضو کمیتة اجرایی کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ، و مقالة مشترک دکتر پریسا امیریفرد، استادیار فلسفة تکنولوژی دانشگاه پیام نور استان مرکزی، و دکتر عبدالله کریمزاده، استاد مدعو گروه زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران و مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی.
دکتر سعیدرضا عاملی، سخنران نخست سمینار سواد رسانهای و اطلاعاتی کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ، با موضوع «سواد انسانی و سواد مجازی هوشمند: دادههای عملکردی و تعاملی بزرگ بهمنزلة عرصة سوادهای جایگزین» به سخنرانی پرداخت. دکتر عاملی تاریخچة بحث سواد رسانهای را از دهة ۱۹۶۰ عنوان کرد که ۴۰ سال از عمر رادیو گذشته بود و تلویزیون سیاهوسفید در جامعه رواج داشت. در این ایام سواد رسانهای بیشتر «توانایی» استفادة بهینه از رسانه در فضای اجتماعی تعریف میشد. با افزایش رسانههای واسط و ظهور اینترنت دادههای گستردهای از اطلاعات عرضه شد. اینترنت تکرار جهان اول در جهان دوم بود. با این تحول انواع تعریف از سواد رسانهای مطرح شد.
این استاد ارتباطات با بیان این مقدمه دربارة پیشینة سواد رسانهای، مفهوم «سواد جایگزین» را مطرح کرد و به تبیین آن پرداخت. به بیان او، سواد همواره مقولهای انسانی، نسبی، تعاملی، به لحاظ فلسفی مشکک و دارای تدرج، و مرتبط با توانایی و دانش خواندن و نوشتن بوده است. عملکردهای عمومی، تخصصی و مهارتی سواد نیز بهدنبال آن مطرح شده است.
رئیس کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ، مقولة سواد را در دامنة توسعة دانش شبیهسازی مطرح کرد. او شبیهسازی هستی (biomimetic) را پس از شکلگیری دانش یکپارچه در دهة ۸۰ و با ابطالپذیری دانش بشری عنوان کرد که حرکت بهسمت دانشی محکم در میان دانشمندان جهان شکل گرفت و افزود: «تمامی ظرفیتهای فناوری مرتبط با نوعی شبیهسازی تواناییهای انسان است.» با این تعبیر، اینترنت نیز ادامة ذهن است: فرازمان، فرامکان و پرواز در دامنههای گسترده، غیرمرکزیبودن ذهن، امکان فایلهای موازی، و استقلال همراه با تنوع و تکثر.
سپس، به تبیین عرصة بزرگ و پیچیدة سواد صنعتی هوشمند در کنار سواد انسانی پرداخت. رئیس مرکز پژوهشی سیاستهای فضای مجازی، اصطلاح «سواد جایگزین» را بهکار برد، و از جمله خصیصههای آن را چنین برشمرد: تنوعپذیری، استاندارسازی، یکپارچگی، و تأمین یک هدف در همهجا، فاقد نفس، و دارای توانایی یادگیری، آموزش، مراجعات همزمان (synchronize)، قدرت محاسباتی هدفمند و دادهکاوی، هوشمندی معطوف به خودکارسازی. دکتر عاملی با طبقهبندی هوشمندی به هوشمندی کم، نیمههوشمند و تمامهوشمند، آغاز شکلگیری تمامهوشمند را از سیستمهای پرداخت خودکار بانکی خواند.
رئیس دانشکدة مطالعات جهان با بیان این مطلب که مغز انسان با ۲۰ میلیارد نرون و ۲۰۰ تریلیون سیناپس برای اتصال سلسله اعصاب مغز، از ساختارهای بسیار پیچیدهای برخوردار است افزود: «ادعا شده است که تا کنون شبیهسازی ۵/۴ درصد از مغز انسان انجام گرفته و تا سال ۲۰۲۵ تا ۸۵ درصد پیش خواهند رفت.» دکتر عاملی، هوش مصنوعی را محصول تراکم تجارب چندرشتهای دانست که میراث تراکم رشتههای متنوع است؛ از فلسفه و ریاضی و الگوریتم گرفته تا ارتباطات درونی انسان با خود (intra personal communication) و ارتباطات بیرونی او (inter personal communication).
دکتر عاملی به طبقهبندی راسل و نورویک (۱۹۹۵) در خصوص هوش مصنوعی اشاره کرد:
سیستمهایی که شبیه انسان فکر میکنند.
سیستمهایی که شبیه انسان عمل میکنند.
سیستمهایی که بهطور منطقی فکر میکنند.
سیستمهایی که بهطور منطقی عمل میکنند.
سیستمهایی که بهطور منطقی فکر و عمل میکنند.
همچنین، در قیاس مغز انسان با هوش مصنوعی، هوش مصنوعی را دارای سرعت، دقت محاسبات و حافظه، سرعت دسترسی به حافظه، طول عمر حافظه، ظرفیت حافظه؛ و مغز انسان را دارای ادراک، بافت و قدرت سازگاری و خودترمیمی، شناخت، خوشفکری و نوآوری، انعطافپذیری و توانایی یادگیری بسیار گسترده برشمرد.
دکتر عاملی شرکت ماکروسافت در مونترال را بهسمت ساخت ماشینهای باسواد عنوان کرد، با هدف تأمین قدرت یادگیری برای نوشتن، تفکر، برقراری ارتباط در رایانه. لذا، الگوریتمهای فرایادگیری را برای یادگیری تواناییهای جدید طراحی کردهاند (یادبگیرد که بیاموزد و بهجای پاسخ دادن صرف، سؤال نیز بپرسد) و افزود: «در این ماشینها نوعی خودآگاهی پدید آمد؛ رباتهای باسوادی که بهسمت انسانشدن پیش میروند.» پس از آن نرمافزارهای فوقباسواد (super literate software) شکل گرفت. در انسان بر اساس تجربیات و یادگیری سواد شکل میگیرد که از فردی به فرد دیگر متفاوت است. منظور از نرمافزارهای فوقباسواد نرمافزارهایی است که سواد همة انسانها و همة دادههای موجود را شامل میشود.
بهگفتة دکتر عاملی، زمان در هوش مصنوعی بهسمت تراشههای بسیار کوچکتر و در نتیجه قدرت طبقهبندی جزییتر در حرکت است. ترافیک اینترنت در سال ۲۰۱۴ از مرز ۷۸۰ (۱۰ بهتوان منفی ۱۸) اگسابایت در سال گذشت. فیسبوک واحدی زمانی را بهنام فیلک مطرح میکند که بزرگتر از ۱ نانوثانیه و کوچکتر از ۱ میکروثانیه است. در این کوچکسازیها در یک فریم چهار اسلایس تصویر را میتوان گنجاند و با افزایش ریزتراشهها، قدرت تراکم مراجعه به داده افزایش مییابد.
دبیر شورای انقلاب فرهنگی در نتیجهگیری سخنان خود گفت: «اگر همة قابلیتهای مجازیت را به سواد هوشمند بیفزاییم، پیچیدگی این سواد عیان خواهد شد. فضای هوشمند فضایی رقومی، غیرمرکزی، حافظة مجازی، هایپرلینک و شبکهای است. سواد هوشمند در بعضی ابعاد از سواد انسانی قدرتمندتر است، اما بهلحاظ جامعیت از سواد انسانی بهمراتب ضعیفتر است. فناوری مسیر خطی ندارد، بلکه نمایی است.» نکتة آخر سخنان دکتر عاملی هشدار دربارة خطرات این سواد در کنار ظرفیت زیاد آن و قدرت تخریب بالاتر و هوشمندتر آن بود و افزود: «همواره در عمل، هدفِ متعالی است که اهمیت دارد و باید به آرامش انسان منتج شود. که در سواد هوشمند نیز همواره به اهداف متعالی و ارزشهای اسلامی باید توجه کرد.»
در بخش پرسشوپاسخ دکتر عاملی به کتاب اینترنت و سواد مجازی اشاره کرد که در آن سواد به سه قلمرو طبقهبندی شده است: سواد عمومی، سواد اختصاصی با توجه به بومرنگ فضای اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی ایران، و سواد تخصصی. دکتر عاملی در بحث حکمرانی اینترنت، برخی کشورها نظیر چین را مثال زد که بهدنبال تعریف دو تکهکردن اینترنت و تعریف نظام حکمرانی متفاوت با آیکن هستند. اینترنت بهسمت چند تکهشدن در حال حرکت است. در کشور برای کاهش ریسک دادهها، شبکة ملی اطلاعات راهاندازی شده است. فناوری قابل تربیت است تا بتوان استفادة بهینه از آن برد. دکتر عاملی بهنقل از پروفسور اندرو فینبرگ گفت: «خلاقیت قانون است بهعبارتی فناوریها قانون زندگی تولید میکنند. لذا، در این مسیر باید بتوانیم در بافت، فرهنگ و ویژگیهای بومی خود به فنآوری های متناسب نرم و سخت تولید کنیم و این از عرصة نوآوری که در پاسخ به مسائل و سؤالات تعیین مییابد، قابلدستیابی است.»
دکتر شکرخواه، با عنوان «سواد رسانهای نوین» و بر پایة تجربیات شخصی خود در حرفة روزنامهنگاری، دیگر سخنران سمینار سواد رسانهای و اطلاعاتی کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ بود. دکتر شکرخواه نخست به تعریف این پدیده از دیدگاه جهانی و دیدگاه خود پرداخت و آن را پدیدهای افقی خواند، و نه از بالا به پایین.
تعریف جهانی از سواد رسانهای در آموزش نگرشی قرن بیستویکمی است که چارچوبی را برای بررسی، تجزیهوتحلیل، ارزیابی و پیامسازی فراهم میآورد و انواع محتوا را از صورت چاپی تا محتوای الکترونیکی و تحت وب شامل میشود. سواد رسانهای درکی را در قبال نقش رسانه در جامعه، و نیز مهارتهای اساسی بررسی و خودبیانی لازم برای زندگی دموکراتیک شهروندی میسازد.
به گفتة دکتر شکرخواه، بهعنوان روزنامهنگاری کهنهکار و از دنیایی حرفهای، صحنة رسانهای بهطور بنیادی تغییر کرده است، از همین رو اصطلاح «رسانههای جدید» (new media) را بهکار برد و افزود: «در فضای رسانههای جدید، ICT و فناوریهای دیجیتال در درون رسانههای جدید قراردارد و صرفاً زیرساخت محسوب میشود.»
دکتر شکرخواه در ادامة سخنان خود از تغییر در دو حوزة توزیع و کاربری سخن گفت و بر پایة نظرات محققان معاصر رسانههای جدید را بر چند پایة زیر تعریف کرد: «دیجیتالبودن، ابرمتن، همهجا حاضری، مجازیبودن، مدولاربودن (هستهایشدن رفتارها)، ترکیبیبودن، متغیربودن، چندحالتهبودن، تنظیم خودکار، و تعاملی.»
به تعبیری دیگر برخی بر این باورند که هر رسانهای زبان خاص خود را دارد، پیامهای رسانهها برساخته است، رسانهها ذاتاً در خود ارزش و ایدئولوژی دارند، و رسانهها بهدنبال ایدهها و مقاصد خاصیاند.
دکتر شکرخواه سه کانون را درگیر در سواد رسانهای دانست: کانونهای علمی، رسانهای و مدنی. سپس به فرمول لَسول (Laswell) اشاره کرد: چه کسی، چه میگوید، در چه مجرایی، به چه کسی، و با چه تأثیراتی.
این استاد رسانه و روزنامهنگار در نتیجهگیری بحث خود افزود: «در استفاده از رسانه باید جریان حرکت تجهیزات و اخبار به کشور بهسمت منافع ملی باشد و نباید به کارگران فکری بدل شد و بهجای صرف دادن خبر، باید به فرایندها پرداخت. دانشگاهیان، پژوهشگران و روزنامهنگاران باید با هم و در کنار هم کار کنند. سادهسازی و ادغام باید در روند خبرنگاری جدی گرفته شود. و در فضای رسانه همواره باید متوجه فقرا، مکانهای دورافتاده، آموزش، فرهنگ، گروههای سنی و معلولان بود.»
عنوان سخنرانی دکتر شاهقاسمی، «سواد رسانهای و فرهنگ شهرت در فضای مجازی ایران» بود. وی دنیای امروز را دنیایی متفاوت خواند که در آن «توجه» به کالا تبدیل شده است و بهسهولت در فضای رسانهای داد و ستد میشود. دکتر شاهقاسمی ضمن انتقاد از برخی سلبریتیها که با جلب توجه ما این کالا را به نفع خود بهرهبرداری میکنند، سواد رسانهای را چنین تعریف کرد: «در عین حال که از فضای رسانهای باید استفاده کنیم و برای امور خاص باید از افراد متخصص برخوردار شویم، باید به برآوردهشدن خواست خود نیز توجه داشته باشیم و مرعوب این محیط در تأمین منافع اشخاص و رسانهها نشویم.»
تا پیش از سال ۲۰۰۵ و روی کارآمدن وب۲، برای کسب شهرت باید کار مهمی انجام میشد یا ویژگیهای خاصی میداشتیم. پس از آن به امید دموکراتیزهشدن فضای مجازی، افرادی به شهرت دستیافتهاند که توانایی یا کار چندان خاص و متمایزی صورت ندادهاند و از این راه ثروت انبوه فراهم آوردهاند.
دکتر شاهقاسمی از اصطلاح «نفوذدار» (influencer) استفاده کرد؛ افرادی که در این محیط صاحب نفوذند و با تبلیغ یا بیان چیزی طرفداران خود را بهسوی آن سوق میدهند. همچنین، از «مزرعة کلیک» سخن گفت که به نفع فرد یا جریانی شرکتهایی وجود دارند که با استخدام اشخاص صرفاً برای کلیک در انبوهی از گوشیهای موجود در آن شرکت، به کار مشغولاند.
اصطلاح «میم» دیگر اصطلاحی بود که دکتر شاهقاسمی مطرح کرد. میم عبارت است از عکس یا فیلمی کوتاه که همهگیر میشود. این افراد غالباً افراد فرودستاند و افزود: «در رسانه اصلی وجود دارد با عنوان هیچ کس نمیداند. از همین روست که گاه شاتی پولساز میشود و گاه نمیشود. شرکتهایی وجود دارند که از هر دستگاه اطلاعاتیای سریعتر عمل میکنند و این فرصتها برای آنان بسیار پولساز است. با پربیننده شدن این میمها به سراغ آنها میروند و با مبالغی اندک در برابر سود خود، از این افراد به نفع خود استفاده میکنند.»
«تلویزیون واقعنما» دیگر اصطلاح مطرح این استاد ارتباطات بود. از سال ۲۰۰۱، تلویزیون واقعنما شکل گرفت. اما، پس از وب۲ به رویة قدرتمند برنامهسازی بدل شد. در تلویزیون واقعنما صحنهها واقعی نیست و طراحی میشود و از مخاطبان برای شرکت در رأیگیری استفاده میشود و برگزارکنندگان این برنامه به شهرت بسیار دستمییابند و از استعارة «کوه المپ» در مورد آنها استفاده کرد. تلویزیون واقعنما از آن رو اهمیت دارد که نسبت به کنترل احساسات خود و همزادپنداری در جهت تأمین منافع خود خودآگاه شویم.
دکتر شاهقاسمی افزود که در فرهنگ شهرت بهوفور از عناصر مختلف استفاده میشود، از جمله از عناصر اعتقادی و دینی غیررسمی و یونان باستان و واژههایی مثل پرستش و سرسپردگی.
«سلبریتیهای مجازی» دیگر اصطلاح این استاد ارتباطات بود که مصرفگرایی را ترویج میدهند و گاه برای شهرت بهکارهای تهوعآور دست میزنند. وی ضمن انتقاد از اینکه در کشور قوانینی در مورد نحوة درآمدزایی این افراد وجود ندارد، از عدمشفافیت ابراز نگرانی کرد.
دکتر امیریفرد، با موضوع «آنومی اجتماعی در ترازوی شبهاطلاعات و فقر اطلاعات؛ رویکردی شناختی به ضدارزشیبودن اطلاعات در فضای مجازی» دیگر سخنران این نشست بود.
در فضای مجازی گزارههای دو ارزشی و چند ارزشی وجود دارد. شبکههای ارتباطی دارای قدرت اجتماعی است و این مفهوم قدرت دچار چندگانگی شده است. در سطح زبانشناختی به فلسفة تحلیلی ویتکنشتاین اشاره داشت که در فضای مجازی جمع گزارههای متضاد حاکم است ولی گزارههای ناسازگار بیشتر متداول است. لذا، نتیجهمحور نیست و مخاطب را به نتیجه نمیرساند. در جنبة زبانشناختی آن به زبان تصویر، زبان واقعی و زبان ریاضی پرداخت و افزود: «در زبان تصویر با واقعگرایی مواجه میشویم و در زبان واقعی با مابهازای بیرونی و در زبان ریاضی با الگوریتمهایی که در این فضا دادهها کدنویسی و رمزگشایی میشود. هیچ یک از این موارد در فضای مجازی مخاطب را به نتیجه نمیرساند و اینها شبهاطلاعاتی است که قدرت فضای مجازی محسوب میشود. دادهها در این محیط فرایندمحور است و نه نتیجهمحور.» وی با اشاره به اینکه با توجه به اینکه آرشیو این اطلاعات در خارج کشور است و داخل در سطح اپراتور به آن دسترسی داریم، و امکان spam آن وجود ندارد، ناگزیر به فیلترکردنیم. وقایع با سرعت بالا در محیط مجازی انتشار مییابد، این در حالی است که تنوع آن بسیار و محتملالصدق است و ارزش آن بسته به موقعیت سیاسی و اجتماعی آرایش و چیدمان را تغییر میدهد. دکتر امیریفرد بر لزوم هوش ارتباطی (CQ) در کنار IQ و EQ در سواد رسانهای تأکید داشت و آن را نتیجة دوفضاییشدن جهان نامید. در این فضای پر از ابهام، گسست معرفتی میان زندگی واقعی و اجتماعی و زندگی مجازی ایجاد میشود. وی با استفاده از نظریة دوفضاییشدن، چنین فضای مملو از شبهاطلاعات را سبب پدیدارشدن اختلال ذهنی خواند که قدرت شبکههای مجازی محسوب میشود و سببساز بروز آنومی اجتماعی، شورشها و تحرکات اجتماعی است.
صالحینژاد، با عنوان «فراسواد و سیاست در عصر دیجیتال: داده، تأثیر، اولویت و تصویرسازی داده» آخرین سخنران سمینار سواد رسانهای و اطلاعاتی کرسی یونسکو در فضای مجازی و فرهنگ بود.
به گفتة صالحینژاد رسانه با سیاست آمیخته است و تیتر خبر تأثیرگذار بر سیاستهای کلان است. در رسانهها حذف اطلاعات، اولویتبندی و برجستهسازی از مواردی است که بهوفور بهکار گرفته میشود. وی پلتفورم فیسبوک را مهمترین پلتفورم با تأثیر سیاسی خواند که پس از آن اینستاگرام و واتزآپ قرار میگیرد. درآمد فیسبوک را در سال ۲۰۱۸، ۹۸ میلیارد دلار گفت. در دنیای امروز سواد دیگر به خواندن و نوشتن محدود نیست و این سواد سواد ابتدایی محسوب میشود. سواد آکادمیک، سواد سلامت، سواد آماری و سواد رسانهای و اطلاعاتی از دیگر ملزومات یادگیری انسان امروز است.
همچنین، ادامه داد، دادهها را در محیط رسانه ممکن است کپی کرد، دادههایی ساخت یا دستکاری کرد. دستکاری دادهها ممکن است در دادههای تصویری و نمودارها نیز برای رسیدن به نتیجة دلخواه صورت پذیرد و به ذکر مصادیق آن پرداخت.
در نتیجهگیری سخنان خود گفت برای رسیدن به سوادهای مختلف باید به سراغ پلتفورمهای مختلف و بهسوی فراسواد پیش رفت. وی در عرصة رسانههای امروز، رفتارهای انتخاباتی را قابلپیشبینی بیان کرد که رسانهها در آن نقش جدی دارند. همچنین، بر اقتصاد سیاسی در حال تغییر رسانهها اشاره کرد. از دیگر ویژگیهای این عرصه را ورود افرادی به حوزة خبرنگاری عنوان کرد که خبرنگار نیستند.
این نشست با پرسش و پاسخ به کار خود خاتمه داد.